من یاغی دربندم

مطالب سعید علیجانی/اهل گنو/اهل شعر/طرفدار دانش آزاد

من یاغی دربندم

مطالب سعید علیجانی/اهل گنو/اهل شعر/طرفدار دانش آزاد

آخرین نظرات

معرفی مقالهٔ نقش جامعه و دولت در حمایت از نرم‌افزار آزاد

این مقاله حدود یک ماه پیش نوشته شده و از طریق ویکی بنیاد دانش آزاد منتشر شد.

این مقالهٔ کوتاه برای شرایط فعلی نرم‌افزار آزاد در ایران نوشته شده. و شامل چهار بخش اصلی، «اهداف و دستاوردهای دولت»، «جهانی‌سازی»، «شناخت جایگاه جامعه و دولت در حمایت از نرم‌افزار آزاد»، و «راهکار پیشنهادی» هست.


تو مقدمهٔ این مقاله اومده که:


در این نوشتار سعی شده ابتدا به صورت اجمالی وضع کنونی، اهداف و دستاوردهای دولت در استفاده، ترویج و توسعهٔ نرم‌افزار آزاد در ایران تحلیل شود. در "شناخت جایگاه دولت و جامعه در حمایت از نرم‌افزار آزاد" این اهداف با واقعیت مقایسه شده و در نهایت "راهکار پیشنهادی" نوشته شده است.


این مقاله رو می‌تونید از طریق ویکی بنیاد دانش آزاد مطالعه کنید. همچنین این مقاله در نشست هم‌اندیشی توسعه بکارگیری نرم‌افزار آزاد/متن‌باز در کشور در تاریخ ۱۳ اسفند ۱۳۹۳ توسط من و سیدمحمدمسعود صدرنژاد ارائه شده. که برای اون اسلاید‌هایی هم آماده کردیم.


آخرین نسخهٔ مقالهٔ نقش جامعه و دولت در حمایت از نرم‌افزار آزاد


اسلایدهای مقاله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۲۷
سعید علیجانی
ویدئوی سخنرانی جیمی ولز۱ در مورد ویکی‌پدیا رو در تد دیدم. اواخر ویدئو جیمی ولز حرف جالبی در مورد این که «چرا دانشگاهیان از ویکی‌پدیا متنفرند؟» که من نقل قول جیمی ولز رو اینجا می‌نویسم. خیلی جالب بود.

چند وقت قبل من ایمیلی از یک روزنامه‌نگار گرفتم که گفته بود: «چرا دانشگاهیان از ویکی‌پدیا متنفرند؟» من جواب را از ایمیل هاردواردم فرستادم. (چون به تازگی آنجا کار می‌کنم) و گفتم «خب، همهٔ آن‌ها ازش متنفر نیستند». ولی من فکر می‌کنم که تاثیر عمیقی خواهد داشت که ما یک پروژه داریم که من شخصا به خاطر آن خیلی خوشحالم، اون پروژه کتاب‌های ویکی است. که تلاشی است برای ایجاد کتاب‌های مرجع به همهٔ زبان‌ها. یک پروژهٔ خیلی بزرگ‌تر است، حدود ۲۰ سال یا بیشتر طول خواهد کشید که میوه‌هایش به ثمر برسند. ولی بخشی از آن این است که ماموریتمان را در دادن یک دانشنامه به هر انسان روی زمین تکمیل کنیم، منظورمان این نیست که سی‌دی‌هایی شبیه AOL برای هر کسی ارسال کنیم. منظور ما این است که می‌خواهیم به آن‌ها ابزاری بدهیم که بتوانند استفاده کنند، و برای خیلی از مردم جهان، اگر من دانشنامه‌ای بدهم که در سطح دانشگاهی نوشته شده باشد، هیج فایده‌ای نخواهد داشت، بدون همهٔ آن موارد پیش‌زمینه‌ای که لازم است، که شما را به سطحی برساند که واقعا بتوانید از آن استفاده کنید و خب کتاب‌های ویکی۲ تلاشی است که آن کار را انجام می‌دهد و من فکر می‌کنم که ما (اثرات) خیلی زیادی را مشاهده خواهیم کرد. ممکنه حتا از طرف ما نیاد. انواع مختلف نوآوری الان وجود دارد، ولی کتاب‌های مرجع با مجوز آزاد بزرگ‌ترین چیز بعدی در آموزش خواهند بود.


۱ جیمی ولز، بنیانگذار ویکی‌مدیا، مجری پروژهٔ ویکی‌پدیا
۲ ویکی‌کتاب
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۰۰
سعید علیجانی

چند ماه پیش کتاب رمز داوینچی (یا راز داوینچی) نوشتهٔ دن براون، ترجمهٔ حسین شهرابی و سمیه گنجی رو خوندم. با خودم گفتم یه مطلب در مورد این کتاب بنویسم که بالاخره نوشتم. نمی‌دونم چجوری یک کتاب رمان رو معرفی کنم، کتاب شعر باشه، یه شعر از کتاب انتخاب می‌کنم و کتاب رو معرفی می‌کنم، خب این کتاب یکی از معروف‌ترین و پرفروش‌ترین کتاب‌های رمان دنیاست که به زبان‌های مختلف هم ترجمه شده، و خیلی‌ها باهاش آشنایی دارند و قبل از من شاید خونده باشند. من توو این مطلب نکاتی رو که به نظرم جالب بود بیان می‌کنم. (اگه می‌خواید هیجان داستان حفظ بشه لینک ویکی‌پدیاش رو باز نکنید، و صفحه‌اش رو نخونید، بعد از این که کتاب رو خوندین به صفحهٔ ویکی‌پدیاش نگاه بندازید)


اولین نکتهٔ جالب این کتاب داستان زیبا و پرحادثه‌ای هست که روایت می‌کنه، جوری هیجان‌انگیزه که من موقع خوندن کتاب هر سری با کلی با کلی شوق و ذوق برمی‌گشتم و ادامهٔ داستان رو می‌خوندم. انگار من هم در این داستان بودم و با شخصیت‌های داستان در جاهای مختلف همراه بودم. وقتی که خوندن کتاب تموم شد، ناراحت شدم که چرا این داستان زیبا به انتها رسید. شاید یک بار دیگه هم این کتاب رو بخونم، ولی هیجان بار اول رو دیگه نخواهد داشت، برای همین داستان رو برای شما لو نمی‌دم.

دومین نکتهٔ جالب کتاب موارد رمزگونه‌ای بود که تا آخر داستان هم بود، و ذهن من همواره در حال حل کردن یه معما بود، از اسم کتاب هم مشخصه، معمایی که حل کردنش لذت‌بخش بود، و هر وقت بخشی از معما حل می‌شد، علاوه بر این که با کلی مطلب تاریخی و هنری آشنا می‌شدم، ذهنم درگیر یه معمای دیگه می‌شد.

سومین نکتهٔ جالب توصیف آثار هنری و معماری اروپا و تاریخ مسیحیت هست، همین طور که داستان پیش می‌رفت با موارد مختلفی از تاریخ و هنر اروپا و مسیحیت آشنا می‌شدیم، و نویسنده هم به خوبی این آثار رو در قالب داستان‌های خیالی یا واقعیت‌های تاریخی توصیف می‌کرد. البته ترجمه هم به خوبی این مورد رو منتقل کرده بود.

چهارمین نکتهٔ جالب آشنایی با نمادهای مختلف و زیادی بود که در مورد بعدی توضیح بیشتری می‌دم.

آخرین و کلیدی‌ترین نکتهٔ جالب بحث ادیان مسیحی و قبل از مسیحی مثل پگانیسم در این کتاب بود. اولین این که با آیین پگانیسم از طریق این کتاب آشنا شدم، با آداب و رسومش، نمادهای مختلفش و ... و بعد در موردش تحقیق کردم و با یکی از دوستام هم در موردش بحث کردیم. پاورقی‌های مترجم هم در توضیح بیشتر خیلی از موارد خیلی خوب بود. دومین این که داستان رمان با این که خیالی بود، ولی در مورد تاریخ ادیان و چرایی رفتارها و باورهای مختلف دینی ذهن منو باز کرد و بعد از خوندن این کتاب نوع دیگه‌ای به ادیان و باورهای مختلف نگاه می‌کنم. شاید توصیفش در این مطلب سخت باشه، بهترین کار اینه که بدون هیچ تعصبی کتاب رو بخونید و در موردش فکر کنید. هم این که یکی از بهترین آثار ادبی دنیا رو خوندین و هم این که مثل من با کلی اتفاقات و موارد جالب مختلف آشنا می‌شید.


این بود معرفی من از این کتاب، با کمی جست‌وجو در این اینترنت نسخه‌ای که من خوندم رو می‌تونید پیدا کنید، شاید در کتابخونه‌ها و بعضی از کتابفروشی‌ها هم پیدا بشه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۱۶
سعید علیجانی

امروز آخرین چهارشنبهٔ ماه مارسه. رویداد روز آزادی مستندات تو آخرین چهارشنبه مارس هر سال توسط افراد داوطلب و علاقه‌مند به آزادی مستندات در سراسر دنیا برگزار میشه. خواستم در مورد معرفی این روز یه مطلب بنویسم، ولی دیدم که سال ۲۰۰۸ جادی عزیز یه مطلب خوب و مفصل در موردش نوشته. پیشنهاد می‌کنم برای آشنایی با آزادی اسناد و این روز مطلب وبلاگ کیبرد آزاد و دو تا پیوند دیگهٔ آخر متن رو باز کنید و در موردش بخونید.



پ ن: امیدوارم سال دیگه ما هم تو ایران به مناسبت این روز یه رویداد داشته باشیم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۴۴
سعید علیجانی

در مطلب قبلی در مورد این که چجوری تونستم یه مقاله رو از سایت کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه شریف دانلود کنم، نوشتم. خب در نگاه اول با استفاده از روش‌های معمول نمیشه اون مقاله رو دانلود کرد. و من برای دانلود از ابزارهای کاربردی و قوی گنو/لینوکس استفاده کردم. بگذریم از این که مقاله رو با فرمت png و کیفیت پایین قرار دادن. وقتی داشتم فایل‌های دانلودشده رو مرور کردم، به این عکس برخوردم.


عکسی که منو به فکر فرو برد تا مطلبی در مورد مهم بودن دانش آزاد بنویسم. این عکس و این سایت نمونهٔ قابل مشاهدهٔ انحصار دانش، محدود کردن دیگران و محروم کردن بقیه از کسب دانشه. یه محیط آکادمیک که تنها دانش رو در اختیار افراد اون محیط قرار میده و افرادی که خارج از اون محیط هستند هیچ حقی ندارند که پایان‌نامه‌ها رو مطالعه کنند. همچنین خود اعضای اون محیط هم آزادی کامل ندارند و تنها می‌تونن پایان‌نامه‌ها رو مطالعه کنند، به طور مثال آزادی کپی کردن رو ندارند.


من تو مقالهٔ فلسفهٔ آزادی دانش، در مورد محدودیت محیط‌های آکادمیک نوشتم. تنها راهی که یه نفر می‌تونه به پایان‌نامه‌های یه دانشگاه دست پیدا کنه اینه که عضو اون دانشگاه (دانشجو یا استاد) بشه. و خب به این راحتی‌ها هم نیست، به طور مثال من می‌خوام به سه تا پایان‌نامه از سه دانشگاه مختلف با موضوعات فلسفه، ژنتیک و ریاضیات دست پیدا کنم، و عمر انسان به اندازه‌ای نیست که بتونه برای مطالعهٔ هر پایان‌نامه‌ای عضو یه دانشگاه متفاوت بشه. این نکته رو در نظر داشته باشیم که انحصار دانش و محدودیت باعث عدم پیشرفت دانش میشه. یکی از بهترین جملاتی که تو این چند وقته دیدم این بود «دانش تنها با اشتراک گذاری آن رشد می‌کند». این جمله شعار سایت wikiToLearn هست که سعی می‌کنم در یه مطلب جدا در موردش بنویسم.
.

knowledge only grows if shared


اگر به دنبال پیشرفت دانش و جامعه هستیم، باید قبول داشته باشیم که دانش آزاد موضوع خیلی مهمیه. این که مطالعهٔ هر محتوایی (کتاب، مقاله، پایان‌نامه و ...) برای همهٔ انسان‌ها امکان‌پذیر و آزاد باشه. تا انسان‌های بیشتری یاد بگیرند و در گسترش دانش کمک داشته باشند. هر چقدر افراد بیشتری بتونن آزادی کسب دانش رو داشته باشند، جامعه بیشتر پیشرفت می‌کنه.


و در آخر، برای آشنایی با دانش آزاد مقالهٔ دانش آزاد در ویکی‌پدیا رو بخونید و برای عمیق‌تر شدن، ویکی بنیاد دانش آزاد رو بخونید و در صورت تمایل با ما همکاری کنید.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۱۵
سعید علیجانی

امروز یکی از دوستام ازم یه سوال پرسید که می‌تونم از یه صفحهٔ وب چیزی رو دانلود کنم؟ من هم در جواب بهش گفتم که باشه الان امتحان می‌کنم. پیوندی رو که فرستاده بود، باز کردم. پیوند مربوط به یه مقاله در کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه صنعتی شریف بود. یه خورده سایت رو بررسی کردم. رو گزینهٔ مشاهده کلیک کردم. یه پاپ‌آپ نمایش‌دهندهٔ مستندات باز شد. اونجا صفحات مستند مورد نظر رو دیدم، ولی خب گزینه‌ای برای دانلود نداشت، روی صفحهٔ مقاله کلیک راست هم نمی‌شد کرد. برای این که بفهمم چی به چیه، از ابزار Page Inspector فایرفاکس استفاده کردم و سورس قسمت مورد نظر رو باهاش مشاهده کردم. دیدم که مقاله رو به صورت فایل‌های png نمایش میده.


سورس قسمت مورد نظر:

<img id="Photo" style="width: 950px; height: 1335px; display: block; left: 0px; top: 0px; border: 1px solid rgb(204, 204, 204);" src="http://library.sharif.ir:80/parvan/resource/285081/c/13327/get/dsPID=ma1&amp;scale=1.65">


قسمت آخر سورس آدرس عکس قرار داشت

src="http://library.sharif.ir:80/parvan/resource/285081/c/13327/get/dsPID=ma1&amp;scale=1.65"


این آدرس رو در یک تب جدید باز کردم و عکس رو مشاهده کردم.

http://library.sharif.ir:80/parvan/resource/285081/c/13327/get/dsPID=ma1


برای این که مطمئن بشم عکس‌های بعدی هم طبق این الگو هستن، عدد ۱ آخر آدرس رو به ۲ و ۳ تغییر دادم و دیدم درسته. خب حالا وقتشه که کل عکس‌ها رو دانلود کنم. برای این کار تنها کافیه یه اسکریپت خیلی کوچیک bash بنویسم و اجراش کنم تا ۱۳۰ صفحهٔ‌مقاله دانلود بشه و خب این کار رو انجام دادم.


#!/bin/bash

for ((i=1; i<= 130;i++))
do
        wget --output-document=$i.png  http://library.sharif.ir/parvan/resource/285081/c/13327/get/dsPID=ma$i
done


خب این همون حلقهٔ معروف for هست و از برنامهٔ دانلود تحت کامند wget برای دانلود استفاده کردم، سوئیچ «output-document» هم اسم فایل رو مشخص می‌کنه، که من گذاشتم از ۱ تا ۱۳۰ باشه.


بعد از این که ۱۳۰ صفحه دانلود شد، دیدم یه مشکل خیلی بزرگ‌تر هست، دربارهٔ این مشکل بزرگ‌تر در پست بعدی می‌نویسم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۰۷
سعید علیجانی

«ما نه تنها برای آزادی برنامه‌نویسان، که برای آزادی دیگر کاربران نیز ایستادگی می‌کنیم. بیشتر ما برنامه‌نویس هستیم، و آزادی را علاوه ‌بر خودمان برای شما نیز می‌خواهیم.» ریچارد استالمن


من عادت دارم هر سال به مناسبت ریچارد استالمن بزرگوار یه مطلب تو وبلاگ بنویسم و تولدش رو تبریک بگم. تنها کسی که هر سال تولدش رو تبریک میگم چون به نظرم وجود این انسان برای همهٔ انسان‌ها ارزشمند بوده و هست. و خیلی خوشحالم که ۱۶ مارس ۱۹۵۳ این آدم متولد شده و هنوز هم زنده است و من هم معاصر با این انسان هستم.


امسال به مناسبت زادروز پیشنهاد می‌کنم صفحهٔ ریچارد استالمن رو در سایت ویکی‌گفتاورد فارسی بخونید، و از اون بهتر اگه نقل‌قول دیگه‌ای از ریچارد استالمن هست یا هر فرد دیگه‌ای که می‌شناسید به این دانش‌نامهٔ آزاد اضافه کنید. من این صفحه رو چند هفته پیش درست کردم ولی خب باز هم جای کار داره.

و اما سخن پایانی از لارس لسینگ در مورد استالمن


«هر نسلی فیلسوف خود را دارد - نویسنده یا هنرمندی که انگاره‌های زمان خود را ثبت می‌کند. گاهی این فیلسوفها براحتی بازشناخته می‌شوند؛ اما اغلب چند نسل طول می‌کشد تا موضوع روشن شود. اما شناخته شده یا نشده، کسانی که ایده‌های عصر خود را بیان می‌کنند زمان را نشانه می‌گذارند، خواه در نجوای شعری یا در انفجار جنبشی سیاسی. نسل ما هم یک فیلسوف دارد. او هنرمند یا نویسنده حرفه‌ای نیست. او برنامه‌نویس است. ریچارد استالمن کار خود را به عنوان برنامه‌نویس و معمار سیستم عامل در آزمایشگاه‌های دانشگاه MIT شروع کرد. او زندگی خود در عرصه عمومی را به عنوان یک برنامه‌نویس و معمار نرم‌افزار صرف بنیانگذاری جنبشی برای آزادی در دنیایی کرد که بطور فزاینده با «کد» معنا می‌شود. » --لارنس لسنیگ، پروفسور حقوق، دانشگاه حقوق استانفورد


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۵۷
سعید علیجانی