من یاغی دربندم

مطالب سعید علیجانی/اهل گنو/اهل شعر/طرفدار دانش آزاد

من یاغی دربندم

مطالب سعید علیجانی/اهل گنو/اهل شعر/طرفدار دانش آزاد

آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهروز یاسمی» ثبت شده است


چند ماه پیش یه مثنوی زیبا و سرشار از ذوق از دکتر بهروز یاسمی دوست داشتنی خوندم و کلی لذت بردم و حالم بهتر شد

چند روز پیش هم تحت تاثیر این مثنوی زیبا یه غزل مشق کردم و خوندمش

امشب این مثنوی زیبای دکتر یاسمی رو اینجا می نویسم ان شاالله فردا هم غزل خودمو می نویسم

و اما مثنوی


ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم

چند وقت ست که هر شب به تو می اندیشم

به تو آری ، به تو یعنی به همان منظر دور

به همان سبز صمیمی ، به همان باغ بلور

به همان سایه ، همان وهم ، همان تصویری

که سراغش ز غزلهای خودم می گیری

به همان زل زدن از فاصله دور به هم

یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم

به تبسم ، به تکلم ، به دلارایی تو

به خموشی ، به تماشا ، به شکیبایی تو

به نفس های تو در سایه سنگین سکوت

به سخن های تو با لهجه شیرین سکوت

شبحی چند شب ست آفت جانم شده است

اول اسم کسی ورد زبانم شده است

در من انگار کسی در پی انکار من ست

یک نفر مثل خودم ، عاشق دیدار من ست

یک نفر ساده ، چنان ساده که از سادگی اش

می شود یک شبه پی برد به دلدادگی اش

آه ای خواب گران سنگ سبکبار شده

بر سر روح من افتاده و آوار شده

در من انگار کسی در پی انکار من ست

یک نفر مثل خودم ، تشنه دیدار من ست

یک نفر سبز ، چنان سبز که از سرسبزیش

می توان پل زد از احساس خدا تا دل خویش

رعشه ای چند شب است آفت جانم شده است

اول اسم کسی ورد زبانم شده است

آی بی رنگ تر از آینه یک لحظه بایست

راستی این شبح هر شبه تصویر تو نیست؟

اگر این حادثه هر شبه تصویر تو نیست

پس چرا رنگ تو و آینه اینقدر یکی ست؟

حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش

عاشقی جرم قشنگی ست به انکار مکوش

آری آن سایه که شب آفت جانم شده بود

آن الفبا که همه ورد زبانم شده بود

اینک از پشت دل آینه پیدا شده است

و تماشاگه این خیل تماشا شده است

آن الفبای دبستانی دلخواه تویی

عشق من! آن شبح شاد شبانگاه تویی


13/9/1373


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۳۱
سعید علیجانی