من یاغی دربندم

مطالب سعید علیجانی/اهل گنو/اهل شعر/طرفدار دانش آزاد

من یاغی دربندم

مطالب سعید علیجانی/اهل گنو/اهل شعر/طرفدار دانش آزاد

آخرین نظرات

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سید حسن حسینی» ثبت شده است

خب بعد از خوندن کلی کتاب شعر، سراغ یه کتاب رفتم که شعر نیست اما شاعرانه است. کتابی شامل کلمات  قصار بیشتر با مضامین طنز از یک شاعر خلاق.

کتاب براده‌ها اثر مرحوم سید حسن حسینی. مقدمه‌ی کتاب به قلم خود نویسنده، کتاب رو به خوبی معرفی کرده.


«براده‌ها» ساده‌ترین نامی است که می‌توان بر این مجموعه نهاد و شاید هم برازنده‌ترین تراشه‌های فکر در گوشه و کنار کارگاه خیال و براده‌های قلم در کف آهنگری محقر تشبیه و تمثیل.

در این دفتر سخن از هر دری رفته است اما یقین ندارم در هر سری بگیرد.

-حرف اول، حسن حسینی-خرداد ۱۳۶۵.


عنوان: براده‌ها

نویسنده: سید حسن حسینی

انتشارات: سورهٔ مهر


 سه جمله از کتاب جهت معرفی:


برخورداری از هنر نوعی رفع عطش است. منتهی رفع عطش اشکال گوناگونی دارد. برخی مستقیماً از چشمه‌ای زلال آب می‌خورند، بعضی از رودخانه، عده‌ای از شیر لوله‌کشی و برخی از لولهٔ آفتابه!

-بخش اول (هنر، هنرمند و نقد ادبی)


عقل و منطق برای شعر، مثل ریش و سبیل برای کودکان است!

-بخش دوم (شعر و شاعران)


انسان دریای کوچکی است ایستاده در ساحل یک قطرهٔ بزرگ.

-بخش سوم (گوناگون)


در کل کتاب کوتاه، خوب و تاثیرگذاریه. پیشنهاد می‌کنم اگه دنبال نگاه شاعرانه در قالب جملات کوتاه هستید این کتاب رو مطالعه کنید.


کاش می‌توانستیم برای دل‌های تاریک، از آفتاب انشعاب بگیریم! (پشت جلد)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۵۳
سعید علیجانی

یک نفر شاعر بود

یک نفر تاجر بود

تاجر مورد بحث

        در علوم ادبی دستی داشت

شعربازی می‌کرد-مثل کفتربازی-

شاعر ما روزی

      شعر «آزاد»ی گفت

شعر مذکور به دست تاجر واصل شد

تاجر از خواندن شعر

عصبانی شد و آن را جر داد

بعد از آن -با وقار ادبی-

پاکت ارزن خود را برداشت

رو به کفتر‌هایش-غرق در سجع ملیح-

اندر اوصاف و مزایای اصالت در شعر

نطق غرایی کرد

*

(صورت مسئله طولانی شد، می‌بخشید!)

مختصر شرح دهید:

۱. صله در شعر چه نقشی دارد؟

۲. بغبغو یعنی چه؟

*

(لطفاً از حاشیه پرهیز کنید.)

و موفق باشید!


از کتاب نوشداروی طرح ژنریک، اثر سید حسن حسینی

عنوان شعر: صورت مسئله‌ی بی‌آرایش!




البته همین‌ جوری هم این شعر رو به اشتراک نذاشتم.

این کتاب رو هم اگه علاقه‌مند به اشعار طنز با نگاهی متفاوت هستید، پیشنهاد می‌کنم مطالعه کنید. تیزبینی‌ها و ترکیبات هوشمندانه‌ی اشعار هم در این مجموعه جاله.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۳ ، ۲۲:۱۴
سعید علیجانی


نسل گل این‌بار هم از خار ضربت می‌خورد

صبح ایمان از شب کفار ضربت می‌خورد


بعد از این معیار عشق و نفرتی در کار نیست

از کف اغیار، فرق یار ضربت می‌خورد


خاک را در می‌نوردد لشکر کابوس و جهل

تا قیامت دیده‌ی بیدار ضربت می‌خورد


طبق معمولی که در تاریخ نامعمول نیست

نص حق از ظن و از پندار ضربت می‌خورد


روشنایی‌بخشِ هستی آبروی آفتاب

با شبیخونی سیه‌رفتار ضربت می‌خورد


قلب نیشابور امکان غرق آتش می‌شود

عالمی عطار از تاتار ضربت می‌خورد


سرخ افشا می‌شود راز دو عالم دین و داد

گنج دانش، مخزن‌الاسرار ضربت می‌خورد


راز این وارونگی شد مایه‌ی بُهتی سِتُرگ

آسمان از خاکِ بی‌مقدار ضربت می‌خورد؟


باغ ما کم‌خونی گل دارد و فقر نگاه

نرگس بیمار چون بسیار ضربت می‌خورد


بی جهت عالم به سمت و سوی ویرانی نرفت

خانه ویران است چون معمار ضربت می‌خورد


سید حسن حسینی- سفرنامه گردباد- ۱۹ رمضان ۱۴۲۴

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۳ ، ۲۰:۰۸
سعید علیجانی
 با زادراهی از تبسم
 کوچ مادرم
 نمی توانست نابهنگام باشد
 شغالان
 کنار تاکستان چرخ می خوردند
 و قبضه ی شمشیری شکوهمند
 به دست پینه بسته ای
                  بوسه می زد!


 سفر
 تدارک شده بود
 و مردی در غبار
 دانه های اشک می افشاند
 و به دنبال گوشه ای تاریک می گشت
 تا ترانه ی نیلی اش را سر دهد!
 با زادراهی از تبسم
 کوچ مادرم
 شغالان هیاهو را
 به نیشخند می گزید
 و آسمان به پیشواز ستاره
 کهکشان می بارید!

 مرحوم دکتر سید حسن حسینی
 شعری از کتاب «از شرابه های روسری مادرم»
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۳ ، ۰۳:۴۶
سعید علیجانی


اولین غزلی که از مرحوم سید حسن حسینی خوندم که باعث شد شیفته ی آثار و شخصیت بزرگ سید بشم. غزلی با ردیف چه کنم

بخشی از آثار سید رو مطالعه کردم. و هر چی که تا الان خوندم خوشم اومده. اشعاری سرشار از انسانیت ٬ سرشار از ذوق٬ سرشار از عشق راستین٬ سرشار از شناخت و ...

و اما غزل


شاهد مرگ غم انگیز بهارم چه کنم؟

ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه کنم؟


نیست از هیچ طرف راه برون شد ز شبم

زلف افشان تو گردیده حصارم چه کنم؟


از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند

سخت دلبسته ی این ایل و تبارم چه کنم؟


من کزین فاصله غارت شده ی چشم تو ام

چون به دبدار تو افتد سر و کارم چه کنم؟


یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است

میله های قفسم را نشمارم چه کنم؟


کاور از صفحه ی سید حسن حسینی

seyed-hasan-hosseini-az-azal


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۱۸
سعید علیجانی


مادرم ایستاده بود

و به مارپیچ طوفان

در گردنهٔ شقایق‌ها می‌نگریست

ستاره‌ها

از مدار پلکش می‌گریختند

و صدایی

پیش پایش متبرک می‌شد

مادرم ایستاده بود

و مثل باران

می‌چکید بر جبهه‌های نابرابر

دست پدرم

به دنبال قبضه‌ای باستانی می‌گشت

و تاریخ گل

عطر غریبی داشت

وقتی مادرم ایستاده بود

و با زخم پلک‌های کبودش

شهید شد!

مرحوم دکتر سید حسن حسینی
 شعری از کتاب «از شرابه های روسری مادرم»

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۱۵
سعید علیجانی